هزار راه نرفته در این وبلاگ به شهداو....می پردازیم شنبه 22 مهر 1391برچسب:, :: 19:58 :: نويسنده : ali.b
گذشت
نجف آباد اصفهان که بودیم یه پیرزن سراغ حاج احمد رو می گرفت وقتی حاجی برا سركشی اومد ، پیرزن رفت ملاقاتش ...
... یه هفته بعد از اون ملاقات پسر پيرزن اومده بود برا تشکر می گفت: حاج احمد مشكلم رو حل كرده بعدها فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه داشته می افتاده زندان حاج احمد هم بخشی از ارثيه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده بود رو میده به پيرزن پیرزن هم پول دیه پسرش رو می پردازه و از زندان آزادش می کنه ...
خاطره ای از زندگی شهید حاج احمد کاظمی راوی: یکی از همکاران شهید
وقتی فکر می کنم و می بینم اگه موقعیتش پیش بیاد نمی تونم از صد هزار تومن هم بگذرم ، تازه فرق خودم رو با شهید پیدا می کنم... خدایا ! معرفت شهید کاظمی رو بهم بده تا یاد بگیرم بخشنده بودن رو....
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |